کرگدنها هم عاشق میشوند

کرگدن دوره گرد ... میای بریم سفر ؟!

کرگدنها هم عاشق میشوند

کرگدن دوره گرد ... میای بریم سفر ؟!

خر تو خر شده!

یک روز خر یک مزرعه­دارِ به درون چاهی در میان مزرعه سقوط کرد. حیوان مفلوک شروع کرد به گرِِیه و زارِِی. مرد کشاورز هر کارِِی کرد نتوانست حِِیوان را بِِیرون بکشد. مزرعه­دار با خود فکر کرد حیوان خیلی پِِیر شده و چندان کارایی ندارد و عملا سن بازنشستگی او فرا رسیده است. شاید با پوشاندن در گودال بتواند او را از این وضعیت رقت بار نجات دهد. با این فکر از همسایگان خواست که به کمکش بیایند. آنها همه با بیل و بیلچه آمدند و شروع کردند به رِِیختن خاک به درون چاه. خیلی زود خر بِِیچاره فهمید که ماجرا از چه قرار است و به طرز رقت انگیز و جانسوزِِی گرِِیه کردو بعد از مدت کوتاهی صدای خر قطع شد. همه با تعجب به درون گودال نگاه کردند و از آنچه می­دیدند کاملا شگفت­زده شدند. با هر مقدار خاکی که رِِیخته می­شد، خر در گودال حرکت بسِِیار عجبِِبی از خود نشان می­داد. او خود را تکان می­داد تا خاک­ها به پایین برِِیزد. از خاکها پله می­ساخت و به روِِی آنها می­آمد و منتظر بیل­های بعدی بود که خاک برِِیزند. همه همسایگان با هیجان شروع به رِِیختن خاک کردند و او خود را می­تکاند و از خاک­ها پله می­ساخت و بالا می­آمد. لحظاتی بعد همه خوشحال و شگفت­زده شاهد رسیدن خر به لبه چاه بودند.

رمز رهایی از چاه سختی­ها، تکاندن مشکلات و ساختن پله از سختی­ها و صعود از این پله است.

به جون خودم خرها از بعضی ادمها بیشتر می فهمن!

نظرات 9 + ارسال نظر
... یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:30 ق.ظ

آره؟؟؟؟؟

دقیقا مثه همین کشف تو..

... یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:30 ق.ظ

تو تنهایی این چیزا رو میگی؟؟...

... یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:20 ب.ظ

جون خودتم قسم نمیخوردیها...
اصن کره خر(سکوت) مگه آدرس جدید نداری میری به مشترک گرامی سر میزنی؟؟؟

گیلاسی دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:18 ق.ظ

این موضوع لطیف رو از کجا اوردی عزیزم... !!!
خر واقعا تیتر قشنگیه....
مخصوصا که ما دست جمعی بهش ارادت داریم...

گیلاسی دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:18 ق.ظ

ولی جالب بود.... من به جای خره بودم.... می مردم....

گیلاسی دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:19 ق.ظ

این خرا هم دم پیری معرکه گیری میکننا...

گیلاسی دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:19 ق.ظ

می دونم از اینکه من و این سمی انقده بردشات مثبت داشتیم از این پستت ...از خوشحالی داری گریه می کنی ((:*

... دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:38 ب.ظ

اول یه کف مرتب..

... دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:44 ب.ظ

بعدشم تو چرا دپرسی؟؟!!!

هان!!...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد